قاسم سلیمانی ، سرداری که امروز آوازه اش گوش ژنرال های چند ستاره آمریکایی را پر کرده است ، از اولین روزهای دفاع مقدس ، در جبهه های نبرد حاضر شد و پس از مدتی ، فرماندهی کارگرزاده گان کرمانی را در لشکری به نام «ثارالله» گرد آورد و سیلی های سختی به گوش صدام و صدامیان نواخت.
قاسم سلیمانی، در سال 1379 همرزمان خود در لشکر 41 ثارالله را به مقصد سکانداری نیروی قدس سپاه پاسداران ترک کرد و امروز هم می توان جای انگشت های حاج قاسم را روی صورت شیطان بزرگ دید. ناز شستت سردار!
می دانید چرا این قدر عاشق امام علی (ع) هستید؟؟ چون از ذوالفقار علی و غضب علی و هیبت علی هم خبر دارید.
شما چرا از بین شهدای کربلا از همه بیشتر به قمر بنی هاشم علاقه مندید چون قدرت او هیبت او علمداری او از همه بیشتر بود و برایش حساب دیگری قائلیم و برایش میمیریم.
من از شما سوال می کنم اگر به شما بگن عباس یک آدمی بود خیلی وفادار و مهربان حیف ضعیف بود که تا بهش طعنه می زدند می خورد زمین و همون اول جنگ هم شهید شد. شما به من بگید آیا اینقدر پیش شما عزیز می شد؟؟
اگر شما بخواهید در نماز لذت ببرید و با خدا عشق بازی کنید باید اول عزت و مکر و بزرگی و غضب خدا را درک کنید.
خدایی که عظمت نداشت همه دوست دارن دوستش داشته باشند ولی هیچ کس دوستش نخواهد داشت.
اول باید عظمت خدا را در دل خود بیندازی و ازش حساب ببری و کم کم خوف از خدا در دلت می نشیند.
اگر از خدا ترس نداری حتما در نماز سرتا خاروندی، حتما در نماز چشمتا این طرف و آن طرف گرداندی ، حتما مودبانه کلمات را نگفتی...
نمازت را مودبانه بخوان و با لباس تمیز و آداب آن را درست انجام بده تا ترس از خدا در دلت بنشیند( قسمتی از سخنرانی استاد پناهیان)